نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی

نامبر وان مجله سرگرمی ، تفریحی،علمی،و...

نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی

نامبر وان مجله سرگرمی ، تفریحی،علمی،و...

نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی
با سلام
به وبلاگ من خوش اومدین !

دوستان هر چقدر خواستید میتونید از مطالب کپی کنید ،فقط اینکه اگر لینک ما رو بزارید مشکلی پیش نمیاد و هممون راضی میشیم !

باتشکر
آخرین نظرات
© کپی برداری از تمامی مطالب سایت آزاد میباشد فقط آدرس وبلاگ را حتما بیان کنید.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوک تابستان» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۳۰ ق.ظ

جوک جدید 13

یه ﺳﻮﺍلی ﺫﻫﻦ ﻣﻨﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮﮐﺮﺩﻩ !
ﺍﯾﻦ ﺁﺗﺸﻨﺸﺎﻥ های ﻣﺤﺘﺮﻡ ،
ﭼﺮﺍ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﺒﻘﻪ ﯼ ﺍﻭﻝ ﻧﻤﯽ ﺷﯿﻨﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﺮﻥ
ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﺸﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎ ﺳﺮ ﺑﺨﻮﺭﻥ ﺑﯿﺎﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ؟ :|






امان از دسته این مانکنای جلویه مغازه هأ امروز دماغ یکیشون و گرفتم بهم گفت مرض داری ؟ نگو صاحب مغازه بود!!





ﺧﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻟﻮﺍﺯﻡ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻭﻥ ﺯﺍﺋﺪﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ..:))





از فرشید امین عزیز که اهنگ بعد از نسترن رو خونده خواهش میکنیم اهنگ قبل از نسترن رو هم بخونه که ما کلا در جریان باشیم...





آیا میدانید : یک اتاق مرتب نشانه ای از کامــپیوتر خــراب یا اینترنتی قطع شده میباشد !




امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام؟!!!
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقم رو تمیز کرده





یه سوال

یعنی این نوشابه کوچولوها بی خانواده محسوب میشن؟!





یه عمه دارم، خدایش خیلی آدم خوبیه، خداوکیلی حقش بود که خالم باشه!

۱ نظر ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۰۲:۳۰
مدیریت سایت
دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۰۹ ب.ظ

مادر شوهر و عروس

ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻮﻫﺮ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﻦ:
ﻋﺮﻭﺱ ﻣﺜﻞ ﻟﯿﻤﻮ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ
ﺍﻭﻟﺶ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ، ﺁﺧﺮﺵ ﺗﻠﺨﻪ...!!
.
.
.
.
.

.

.

ﻭﻟﯽ یکی نیست بهشون بگه خب خانوووووم محترم
ﻟﯿﻤﻮ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺩ ﺑﻪ ﺟﯿﮕﺮﺵ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ !!

۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۰۹
مدیریت سایت
شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ب.ظ

جوک جدید 7

روبهی به زاغی گفت به به!چ سری چ دمی،عجب پایی!زاغ گفت بی تربیت خجالت بکش! اون موقع کلاس اول بودم.الان شوهر دارم واسه خودم


 ------------------------------------------------------------


 
تا حالا دقت کردی وقتی تو ارایشگاه پیشبند میبندی تازه دماغت میخاره ؟
 
------------------------------------------------------------
 
اﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺛﺒﺖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻌﻮﯾض ﺍﺳﻢ، ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﻣﮕﻪ ﺍﺳﻤﺖ
ﭼﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺩﺍﺭﻩ ؟
ﮔﻔﺖ : ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﺎ "ﺁﺏ ﺩﺭﻩ ﺍﯼِ " ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺳﻢ ﻣﻨﻮ
ﮔﺬﺍﺷﺖ " ﻓﺎﺿﻞ"، ﺍﻭﻧﻮَﺥ ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﮐﺼﺎﻓﻄﻢ
ﻓﺎﺿﻼﺏ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑُﻨﻦ !!
ﯾﻨﯽ ﺑﺎ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺛﺒﺖ ﺩﻭ ﺳﺎﻋﺖ ﻓﻘﻂ ﺯﻭﻧﮑَﻦ
ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺰﺩﯾﻢ!

------------------------------------------------------------
 
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳتم ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ،
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩﻡ
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟ ﮔﻔﺖ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻡ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ، ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺑﻬﺖ
ﻣﻨﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺏ
ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ،
ﯾﻬﻮ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩ
ﻻﻣﺼﺐ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻧﻤﯿﺮﻓﺖ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ
ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻡ
ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺣﻮﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺧﻮﺭﻭﭘﻮﻑ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﻨﺪﻡ ﺑﻬﺶ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻢ ﻟﻬﺶ ﮐﻨﻢ .!!
 
------------------------------------------------------------
 
ﻋﺮﺽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ
ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺶ ﭘﺎﯼ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺘﻮ ،ﻭﺍﺗﺲ
ﺁﭘﻮ، ﺗﻮﯾﯿﺘﺮ ﻭ ﺍﯾﻨﺴﺘﺎﮔﺮﺍﻣﻪ ، ﻣﺮﯾﻀﻪ!
ﻣﺮﯾﯾﯿﯿﺾِ ﻣﺮﯾﺾ!
..
.
ﻭ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ
ﻣﺮﯾﺾ ﻭﺍﺟـب
 ﻧﯿﺴﺖ!ﻭﺍﻟﺴﻼﻡ!
ﺍﻳﻨﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻻﻥ
ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎﺷﻪ!
ﻃﺎﻋﺎﺕ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻫﻤﮕﯿﺘﻮﻥ ﻗﺒﻮﻝ
ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻖ! ﻣﻦ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﯿﺪ
 
------------------------------------------------------------
 
ریا نباشه
.
.
.
.
تا پنج سالگی فک میکردم اسمم "ماشـــالا "س
 
------------------------------------------------------------
 
طرف از پشت شیشه کبابی کباب خوردن یکی دیگه رو نگاه میکرد
یه هو میزنه به شیشه
طرف میگه چیه؟
میگه: پیازم بخور
 
------------------------------------------------------------
 
یادش بخیر یه زمانی رفقا از پشت خنجر میزدن در میرفتن
.
.
.
الان از روبرو فرو میکنن تو تن ات بعدم صاف صاف تو چشات نگاه میکنن !
 
------------------------------------------------------------
 
از درخت آموختم که . . .
.
.
نه واقعا انتظار داری از یه درخت چیزی یا بگیرم؟!
من از استادم چیزی یاد نگرفتم اون وقت بیام از یه درخت چیز یاد بگیرم
 
------------------------------------------------------------
 
یارو میره تست بازیگری بده
کارگردان ازش میپرسه چیکار بلدی
میگه میتونم ادای کلاغ رو در بیارم
کارگردان میگه اوسکل این که کاری نداره بیا غار غار ...
یارو ناراحت میشه و پرواز میکنه میره
 
------------------------------------------------------------
 
از دو نفر تو زندگیم نمیگذرم:.
یکی اونی که گفت تا حالا قلیون نکشیدی؟
یکی هم اونی که گفت چرا فیسبوک نداری!
 
------------------------------------------------------------
 
دیدید مهمون برامون میاد ازش میپرسیم چایی میخوری یا نه میگه خیلی ممنون..
ما هنوز نفهمیدیم این خیلی ممنون یعنی چه ..یعنی میخوری یا نمیخوری...چرا یه کلمه اره یا نه نمیگه... واقعا که...این چه جوابیه اخه....اه اه
 
------------------------------------------------------------
 
هایپراستار 8و9تیر شربت سن ایچ 3ک25%تخفیف خرمای مضافتی بم600گ4290ت
.
.
جیه خب؟من موبایلم فقط همین اسارو داره همیشم باهاشون حال میکنم
خیلی ممنون!"
 
------------------------------------------------------------
 
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻝ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ
ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ۲۶
ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ....
ﺑﻪ بخدا ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ
ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ
ﺑﺪﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ!!!
ﻣﻠﺖ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭﻥ ﺑﺨﺪﺍ
 
------------------------------------------------------------
 
با بابام رفتیم بنگاه میگم آقا مزرعه دارین؟ میگه میخواین بخرین؟
پـَـ نــه پـَـَـ ما مترسکیم اومدیم دنبال کار،گفتیم مارو تو یه مزر عه ای چیزی نصب کنید..!

۲ نظر ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۱
مدیریت سایت
پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۶ ب.ظ

لطیفه های کودکانه

شمارش
دیوانه ای لب چاه نشسته بود و می گفت: هفت هفت هفت… شخصی به او رسید و گفت: برای چه هفت هفت می گویی؟ دیوانه مرد را به چاه انداخت و گفت: هشت هشت هشت…!



سهم بیشتر
دو نفر با هم شریکی شتری خریدند. دو سومش را یکی داد و یک سومش را دیگری. اتفاقاً سیل آمد و شتر را با بارش برد و اختلاف پیدا شد و پیش حاکم رفتند.
حاکم به آن ها گفت: کدامیک سهم بیشتری دارید؟ مرد اول گفت: من. حاکم گفت: چون تو سهم بیشتری داری سهم تو بر شتر سنگینی کرده و شتر را غرق کرده پس باید سهم طرف دیگر را بدهی.



سوال نیمه شب
اولی: می شود یک سوال از شما بکنم؟
دومی: نه! آخر مرد حسابی ساعت سه نصفه شب هم وقت سوال پرسیدن است!؟
اولی: متشکرم. می خواستم بدانم ساعت چند است.



پیانو
پزشک: خوب من گچ دستت را باز می کنم تا دیگر ناراحتی نداشته باشی.
بیمار: متشکرم دکترجان. حالا می توانم پیانو بزنم؟
پزشک: بله جانم حتماً.
بیمار: آخ جون. چون من تا حالا، پیانو زدن بلد نبودم.



راه حل
اولی: اگر تلویزیون روشن نشد، چی کار کنم؟
دومی: هلش بده، بذار کانال دو!



تیراندازی
شخصی از تیراندازی پرسید: آقا! شما چکار می کنید که همیشه تیرتان به وسط دایره ی هدف می خورد؟ تیرانداز گفت: این که کاری ندارد، من اول تیر را می اندازم، بعد می روم دور آن یک دایره می کشم!



آژانس!
گدایی به مرد پولداری رسید و گفت: آقا لطفاً 200 تومان به من بدهید تا با اتوبوس به منزل بروم.
پولدار گفت: می بخشید، من فقط 10000 تومانی دارم.
گدا گفت: اشکالی ندارد، مجبورم با آژانس بروم!

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۶
مدیریت سایت